|
|
مردى از نوادگان انصار خدمت امام رضا(ع) رسید. جعبهاى نقرهاى رنگ به امام داد و گفت : «آقا! هدیه اى برایتان آورده ام که مانند آن را هیچ کس نیاورده است». بعد در جعبه را باز کرد و چند رشته مو از آن بیرون آورد و گفت: «این هفت رشته مو از پیامبر اکرم(ص) است. که از اجدادم به من رسیده است». حضرت رضا(ع) دست بردند و چهار رشته مو از هفت رشته را جدا کردند و فرمود: «فقط این چهار رشته، از موهاى پیامبر است». مرد با تعجب و کمى دلخورى به امام نگاه کرد و چیزى نگفت. امام که فهمید مرد ناراحت شده است، آن سه رشته مو را روى آتش گرفت. هر سه رشته سوخت، اما به محض این که چهار رشته موى پیامبر(ص) روى آتش قرار گرفت شروع به درخشیدن کرد و برقشان چهره مرد عرب را روشن کرد.
سلیمان یکى از اصحاب امام رضا(ع)در بیرون شهر،باغى داشتند. گاهگاهى براى استراحت به باغ مىرفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکى هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. نوک گنجشک، باز و بسته مىشد و صداهایى گنگ و نا مفهوم از گنجشک به گوش مِرسید. انگار با جیک جیک خود، چیزى می گفت. امام علیه السلام حرکت کردند و رو به من فرمودند:این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمى به جوجه هایش حمله کرده است. زودباش به آنها کمک کن. با شنیدن حرف امام در حالى که تعجب کرده بودم بلند شدم و چوب بلندى را بر داشتم.آن قدر با عجله به طرف ایوان دویدم که پایم به پله هاى لب ایوان برخورد کرد و چیزى نمانده بود که پرت شوم با تعجب پرسیدم: «شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه می گوید؟» امام فرمودند:من حجت خدا هستم آیا این کافى نیست؟
یکى از نزدیکان امام رضا(ع) مرد گفت: «سفر سختى بود. یک ماه طول کشید». امام رضا (ع) فرمودند: «خوش آمدى!» ـ « ببخشید که دیر وقت رسیدم. بىپناه بودن مرا مجبور کرد که در این وقت شب، مزاحم شما شوم». امام لبخند زدند و فرمودند: «با ما تعارف نکن! ما خانوادهاى میهمان دوست هسیتم». در این هنگام روغن چراغ گرد سوز فرو نشست و شعلهاش آرام آرام کم نور شد. میهمان دست برد تا روغن در چراغ بریزد، اما امام دست او را آرام برگرداند و خود، مخزن چراغ را پر کرد. مرد گفت: «شرمندهام! کاش این قدر شما را به زحمت نمىانداختم». امام در حالى که با تکه پارچهاى، روغن را از دستش پاک مىکرد، فرمودند: ما خانوادهاى نیستیم که میهمان را به زحمت بیندازیم».
یکى از دوستان ابن ابى کثیر بعد از شهادت امام موسى کاظم (ع)، همه درباره امام بعدى دچار شک و تردید شده بودند. همان سال براى زیارت خانه خدا و دیدار بستگانم به مکه رفتم. یک روز، کنار کعبه، على بن موسى الرضا(ع) را دیدم. با خود گفتم: «آیا کسى هست که اطاعتش بر ما واجب باشد؟» هنوز حرفم تمام نشده بود که حضرت رضا (ع) اشارهاى کردند و گفتند: «به خداقسم! من کسى هستم که خدا اطاعتش را واجب کرده است». خشکم زد. اول فکر کردم شاید متوجه نبودهام و با صداى بلند چیزى گفتهام. اما خوب که فکر کردم، یادم آمد که حتى لبهایم هم تکان نخوردهاند. با شرمندگى به امام رضا(ع) نگاه کردم وگفتم: «آقا… گناه کردم… ببخشید!… حالا شما را شناختم. شما امام من هستید» . .
اسماعیل بن مهران من و «و احمد بزنطى» در ده صریا در مورد سن حضرت رضا(ع) صحبت مىکردیم. از احمد خواستیم که وقتى به حضور امام رسیدیم، یادآورى کند که سن امام را از خودشان بپرسیم. روزى توفیق دیدار امام، نصیبمان شد. آن موقع، ما، جریان سؤال از سن امام را به کلى فراموش کرده بودیم، اما به محض این که احمد را دید، پرسید: «احمد!.. چند سال دارى؟» ـسى و نه سال. امام فرمود: «اما من چهل و چهار سال دارم»
فرستاده مأمون ـ خلیفه عباسى ـ آمده بود تا امام را از مدینه به سوى خراسان روانه کند. چهره و حرکات امام، همه و همه، نشانههاى جدایى بودند. وقتى خواست با تربت پیامبر(ص) وداع کند، چند بار تا کنار حرم رسول خدا رفت و برگشت. انگار طاقت جدایى را نداشت. طاقت نیاوردم. جلو رفتم و سلام کردم. به خاطر مسافرت و این که قرار بود امام به جاى مأمون در آینده خلیفه شود، به ایشان تبریک گفتم، اما با دیدن اشک امام، دلم گرفت. سکوت تلخى روى لبهایم نشست. امام فرمودند: «خوب مرا نگاه کن!… حرکتم به سوى شهر غربت است و مرگم هم در همان جاست… سجستانى! … بدن من در کنار قبر هارون ـ پدر مأمون ـ دفن خواهد شد»
نعمان بن سعد کنار امیر المؤمنین على(ع) نشسته بودم. امام نگاهى به من کردند و فرمودند: «نعمان!… سال ها بعد، یکى از فرزندان من در خراسان با زهر کشندهاى شهید خواهد شد. اسم او مثل اسم من، على است. اسم پدرش هم مانند پسر «عمران» ، موسى است. این را بدان ! هر کس که قبر او را زیارت کند، خدا تمام گناهان قبل از زیارتش را خواهد بخشید… به خاطر پسرم على». حرف امام که تمام شد، سکوت کردم و به گلیم کهنه اتاق خیره شدم. با خودم گفتم: «این درست !… اما من چرا گناه کنم که به خاطر بخشش، امام رضا علیه السلام را زیارت کنم؟ باید به خاطر دلم و براى محبتم به اهل بیت(ع) او را زیارت کنم». به امام نگاه کردم. انگار با لبخندش حرفم را تأیید مىکرد
راوى عبد الله بن ابراهیم غفارى تنگ دست بودم و روزگارم به سختى مىگذشت. یکى از طلبکارهایم براى گرفتن پولش مرا در فشار گذاشته بود. به طرف صریا حرکت کردم تا امام رضا(ع) را ببینم. مىخواستم خواهش کنم که وساطت کنند از او بخواهد که مدتى صبر کنند. زمانى که به خدمت امام رسیدم، مشغول صرف غذا بودند. مرا هم دعوت کرد تا چند لقمهاى بخورم. بعد از غذا، از هر درى سخن به میان آمد و من فراموش کردم که اصلا به چه منظورى به صریاء آمده بودم. مدتى که گذشت، حضرت رضا(ع)، اشاره کردند که گوشه سجادهاى را که در کنارم بود، بلند کنم. زیر سجاده، سیصد و چهل دینار بود. نوشتهاى هم کنار پولها قرار داشت. یک روى آن نوشته بود: «لا اله الا الله، محمد رسول الله، على ولى الله». و در طرف دیگر آن هم این جملات راخواندم: «ما تو را فراموش نکردهایم. با این پول قرضت را بپرداز! بقیهاش هم خرجى خانوادهات است».
همه اتاق های حسینیه و زائر سرا (از 2 تخته تا 6 تخته) بصورت سوئیت خواب ، و دارای امکانات ضروری شامل تخت ، حمام و سرویس بهداشتی ،تلوزیون، سیستم سرمایشی و گرمایشی مرکزی ، یخچال ، ظروف و وسائل چای خوری می باشند .
مجموعه حسینه و زائر سرا دارای آشپزخانه مرکزی و رستوران اختصاصی ، پارکینگ وسایط نقلیه ، دو دستگاه آسانسور آماده فعالیت ، سیستم حفاظتی و امنیتی هشدار دهنده ، و سیستم دوربین مدار بسته ، سیستم اطفاء حریق و خدمات اینتر نتی وایرلس جهت سرویس دهی به زائرین محترم می باشد .
حسینیه وزائر سرا دارای 2 باب سالن بزرگ مفروش با ظرفیت تقریبی 200 نفر جهت برگزاری جلسات عمومی و برنامه های فرهنگی مذهبی هیئت ها می باشد .
طبخ غذا در آشپزخانه مرکزی اختصاصی زائر سرا انجام می شود و با توجه به استفاده از بهترین مواد اولیه و بکارگیری مجرب ترین نیرو های انسانی و آشپز خبره کیفیت غذا مطلوب و مورد تایید و پسند زائرین قرار گرفته و با حداقل قیمت در اختیار زائرین محترم قرار می گیرد .
ساختمان در 8 طبقه متناسب با اصول مهندسی روز بنا گردیده که 4 طبقه آن مسکونی و همه اتاق ها دارای پنجره و نور کافی می باشند .
به افرادی که در طرح تخت های نور مشارکت نموده و یا می نمایند اسکان بصورت رایگان اختصاص می یابد.
فاصله تقریبی حسینیه و زائرسرا تا حرم مطهر به صورت پیاده روی حدود 10 دقیقه و به صورت مسیر مستقیم می باشد.
به افراد معرفی شده از ناحیه هیات امناء مساجد و معتمدین محل و دستگاه های مرتبط با نیازمندان تخفیف ویژه تعلق خواهد گرفت.
حد اقل قیمت جهت استفاده از سوئیت ها تعیین گردیده و جهت هیئت ها و کانون های مذهبی نیز تخفیف ویژه در نظر گرفته خواهد شد.
قابل ذکر است در حال حاضر تامین وسیله ایاب و ذهاب به عهده خود زوار می باشد .
|
|